از برق چشمات چش زهرا شده روشن
ملایک واست سرود شادی می خونن
تو آسمون نیست جای یه سوزن انداختن آقا!
مدد یا مجتبی(2)
ماه پیش تو زانو زده ،گفته تویی ماهم
دست کریمت می زنه طعنه به دریا هم
ای اسم تو خورده گره با بخشش و احسان
با دست لطفت می خری ،خوب و بد و باهم
سر زده قمر از آسمون، رسیده یه پادشاه مهربون ،لیلی دل من مجنون
(یا کریم ،سیدی یا مجتبی)(4)
********
عطر آقام می وزه دل تازه تر می شه
با اذنت عالم یهو زیر و زبر می شه
ماه از شرم روت داره شق القمر می شه آقا!مدد یا مجتبی(2)
گرد طلا و زعفرون خاک زیر پاشه
روشن شده عالم اگر از برق چشماشه
اوج تواضع اینه که سلطان یک اقلیم
همسفره می شه با گدا هر جا می خواد باشه
آرزوی همه مون اینه، دوباره گدا شاهشو ببینه، مدینه شه همون مدینه
(یا کریم ،سیدی یا مجتبی)(4)
********
جمال نازت کجاو حضرت یوسف؟
می شه برآورده با تو حاجت یوسف
تا وقتی تو هستی چه به منت یوسف؟ آقا!
مدد یا مجتبی(2)
وحی اومد از تو آسمون:"مردم شدید راحت"
دیگه می شه با پادشاه همسفره شید راحت
وقتی توی بازار حسن،اسم حسن باشه
با یک کلافم می شه یوسف رو خرید راحت
عقیق رو نگین شیعه، آقایی که بصیره و سمیعه، امام حاضر بقیعه
(یا کریم ،سیدی یا مجتبی)(4)
شاعر : مظاهر کثیری نژاد
- دوشنبه
- 16
- تیر
- 1393
- ساعت
- 11:9
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
مظاهر کثیری نژاد
ارسال دیدگاه