قلم به دست گرفتم به سوختن بنویسم
کنار سوختن سینه ساختن بنویسم
قلم به دست گرفتم پس از دو ماه حسینی
یکی دو روزه یِ آخر حسن حسن بنویسم
هزار مرتبه دستم بلند شد به گدایی
نشد برای کریم از نداشتن بنویسم
همیشه دست گدا را کشیده برده،چگونه
کنار خانه اش از رنج در زدن بنویسم
مدینه خون جگرت کرده مرد هاشمی ای کاش
از این به بعد برای تو از قَرَن بنویسم
به جای سنگ مزار و حرم رواست برایت
کنار خاک بقیع چند سینه زن بنویسم
فرو نشستن هفتاد و چند تیر سبب شد
دو تا قواره برای شما کفن بنویسم
به من نیامده از غصهء مگوت بگویم
همین بس است که از لختهء دهن بنویسم
- شنبه
- 21
- تیر
- 1393
- ساعت
- 13:59
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه