می شـود بــر دلـم عـبـــور کنـی
سـیـنـه را غــرق در ســرور کنـی
می شـود بــاز بـا عنــایــت خــود
کـــار و بـــار مـــرا تــو جــور کنـی
آمــدی تـا تــو هــم شـبـیـه پـــدر
شـیـعـه هــا را پــر از غـرور کنـی
آن حـسـوی کـه کینـه از تو گرفت
چـشـم او را تـو کـاش کـور کنـی
امشب از هرکسی به خاطـره ام
بیـشتــر، یـا حسن خـطـور کنـی
گــل بــه گـلــدان فـاطـمــه دادنـد
جــان بــه جـانــان فـاطمـه دادنـد
آتش عشق شعله ور شده است
عـاشـقـی قـصـه دگر شده است
عشق امشب حسن حسن حسن ست
غم دگر از سرم به در شده است
این خبـر در مدیـنـه پـخـش شـده
فـاطمـه صاحـب پسر شده است
هــم پــیـمـبــر پــدر بــزرگ شـده
هم علی شاه ما پـدر شده است
بــارهـا گـفـت هر که روی تو دیـد
مثل یک قرصی ازقمر شده است
خانــه مــرتــضــی شــده روشـن
نام تـو انتخـاب شده ست حسن
آمـــدی مـــادر تـــو شـــاد شــده
مـحـنـت و غصـه ها به بـاد شـده
تـو کـریــمــی و از تــبــــار کـریــم
آمــــدی روزی ام زیــــــاد شـــده
بــا وجــود تـو ای ســتــاره شـب
سـوق هر یوسفی کسـاد شـده
صلـح تـو درخـور ستایش مـاست
بـاعث هـر چـه عـدل و داد شـده
دسـت لـطـف تـو شامـل همه ی
مــــردم کـــوچـــه و بـــلاد شـده
تــا ابــد ریــزه خــوار خــوان تــوام
عــاشـقـی بیـن عـاشـقـان تـوام
عـالـمــی شتـاد شــد ز آمــدنـت
می بـرد فیـض دائـم از سخـنـت
مثل احلیمنالعسل شده است
لحـظـه لـحـظـه زمــان دم زدنـت
امــر کـن تـا کـه جـان فــدات کنـم
دلــبـــر مــن فـــدای آن دهـنــت
نـام زیـبـات نـقل هـر دهـن اسـت
ای به قـربـان یـاحسن حسنـت
تـکـه ی مـرتـضــی و فـاطـمـه ای
آه آن زن چــه کــــرد بـــا بـدنـت
محسـن از داغ او نگـو کـافـیـست
جشن مولاست روضه ات ازچیست
- شنبه
- 21
- تیر
- 1393
- ساعت
- 14:11
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه