نمی خوام نفرین کنم این مردم بی وفا رو
علی رو بگیرن از مردم گرفتن خدا رو
زهرا ببین آخر این ماجرا رو، بیا ببین کوفیا رو
عمری گرفتار تو ام، هنوز عزادار توام،رفتی چقد زود خانومم!
آخ!که شب رفتن تو، شبی که شستم تن تو، مرگ علی بود خانومم!
منم همون شب که زدی به دل گدازه،شدم تشییع جنازه ، شب غمم درازه
مزار تو اگر چه واسه من یه رازه، سر زخمی که بازه ، همش می مونه تازه
(وای!کوفه شده مزار من زهرا بیا کنار من3)
********
می دونه چاه کوفه اسرار زیر و بمم رو
نه مرغابیا نه میخ در می فهمه غمم رو
میخ در انگار زنده کرد ماتمم رو، هیچکی نفهمید غمم رو
افتادم از نای و نفس، کوفه برام شده قفس ، می خوام دیگه پر بگیرم
منو به زهرام برسون، می خوام پیشش تو آسمون،عمرمو از سر بگیرم
اونجا می افتم روی دست و پای زهرا، می شم عصای زهرا ، من و هوای زهرا
نداره دلخوشی علی جدای زهرا،تنگه برای زهرا، دلش آقای زهرا
(وای!کوفه شده مزار من زهرا بیا کنار من3)
********
همیشه با یتیمای کوفه بودم صمیمی
نچشن حداقل نوه هام طعم یتیمی
کشته منو آخر یه آه قدیمی، درد بی درمون یتیمی
شمایی که با احترام ،دست بوس زینبید مدام، زینب عزیزه پیشتون
بیست سال دیگه با عتاب ، زیبنو می کنید عذاب ، چه جان گدازه نیشتون
کوفه به بی وفایی شهره ی زمینه، دلش با سنگ عجینه ، مرامشون همینه
علی نباشه این مصیبتو ببینه، نبینه سنگ کینه ، رو پیشونی بشینه
(وای!کوفه شده مزار من زهرا بیا کنار من3)
********
شاعر : مظاهر کثیری نژاد
- سه شنبه
- 24
- تیر
- 1393
- ساعت
- 12:54
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
مظاهر کثیری نژاد
ارسال دیدگاه