بابا جون ، چرا چشاتو بستی
بابا جون ، چرا به خون نشستی
بابا جون ، بگو می مونی پیشم
چرا تو ، به فکر رفتن هستی
بابا جون ، زینب و تنها نگذار ، منو به بارون نسپار
نگو خدا نگهدار
می روی ، بدون زینب کجا ، ببین حزینم بابا
نگو خدا نگهدار
باباجون مرو مرو ، باباجون مرو مرو
باباجون نگو خدا نگهدار
****
بابا جون ، زینب دلشکسته م
بابا جون ، ببین غمین و خسته م
ایشاا.... ، خوب میشه زخم سرت
اونو با چادر مادر بستم
بابا جون ، تو بین خواب خندیدی
محسنو خواب میدیدی ، همش می گفتی زهرا
میگفتی ، خاکِ روپوشت زهرا ، کی زد تو گوشت زهرا
لعنت به این نامردا
شاعر : مجید احدزاده
- چهارشنبه
- 25
- تیر
- 1393
- ساعت
- 9:23
- نوشته شده توسط
- علی
- شاعر:
-
مجید احدزاده
ارسال دیدگاه