بابا ببین که از غم دل دخترت شکسته
برات بمیره زینب که اینطور سرت شکسته
شبیه ذلف خونیت نداره دل سر و سامون
محاسن سپیدت شده غرقابه ی در خون
به من رحمی کن ز راه وفا
به من رحمی کن تو رو به خدا
بدون تو ای همه هستم
میشم تنها بین این غمها
(مرو باباجان مرو بابا)۳
********
چی اومده سرت که نداری رمق به پیکر
فرق سرت شکسته شبیه پهلوی مادر
رنگ پریده ی تو منو یاد مادر انداخت
اشک دو دیده ی تو منو یاد مادر انداخت
زده آتیش بر دلم بابا
نفسهای آخرت اینجا
بازم داری میکنی گریه
تو از داغ مادرم زهرا
(مرو باباجان مرو بابا)۳
********
از غم غربت تو دارم به سینه میکوبم
جواب خوبی هاتو گرفتی بابای خوبم
یه عمری تو مدینه دلت رو کردن پر از خون
حالا میون کوفه شکستن سرت بابا جون
دلم بی تو غرق خون میشه
بهار عمرم خزون میشه
یه روز روی محملی پُر غم
سر منهم لاله گون میشه
(مرو باباجان مرو بابا)۳
********
حرفاتو از تو چشمات میخونم با یه اشارت
بهم میگی یه روز توی این شهر میام اسارت
داری میری به جنت کنار فاطمه خوشحال
باشه قرارمون پیش جسم حسین تو گودال
دلت میسوزه برای حسین
که نیستی تُو کربلای حسین
بهت قول میدم باباجونم
همیشه هستم به پای حسین
********
شاعر : بهمن عظیمی
- شنبه
- 28
- تیر
- 1393
- ساعت
- 13:36
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
بهمن عظیمی
ارسال دیدگاه