مگه میشه،فاطمیه،بشه آسمون نگیره
مگه میشه،بگی زهرا،دل مرده جون نگیره
مگه میشه،غربت تو،گریمون ودر نیاره
تقصیر چشمای ما نیست،اسم زهرا گریه داره
آمد کنار بستر زهرا علی نشست
آهی کشید از دل وبر او نگاه کرد
خورشید آسمان ولایت ستاره ریخت
تا یک نظر به هاله اطراف ماه کرد
گفت آن سیاه دل که به تو سد راه کرد
روی تو رانه ،روز علی را سیاه کرد
- پنج شنبه
- 10
- فروردین
- 1391
- ساعت
- 14:17
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه