غروب و غم هوای بقیع ، غروب مدینه شبای بقیع
گرفته دلم برای بقیع ، برای غم غصه های بقیع
از این همه غربت خدا چه کنم ، از این همه غربت خدا چه کنم
بیچاره کبوترای بقیع ، تو حسرتِ گنبد طلای بقیع
کجا بپرن کجای بقیع ، که جایی ندارن به جای بقیع
از این همه غربت خدا چه کنم ، از این همه غربت خدا چه کنم
چشمام دریای خون ، قبرا بی سایه بون
اشکام مثل بارون می باره
جز خاک چی می بینی ، رو خاک ها می شینی
از این غم سنگینی همواره
آی مدینه آقام حرم نداره نداره نداره
بیاید تو بقیع قدم بزنیم ، ایشاالله همین جا حرم بزنیم
هوای غم و بهم بزنیم ، قدم توی باب الکرم بزنیم
کنار مزار امام حسن ، کنار مزار امام حسن
ترانه دل نوای حسن ، ضریحی بسازیم برای حسن
بیاید همه برای حسین ، بریم همه پایین پای حسن
به دور ضریح زیر بام حسن ، به دور ضریح زیر بام حسن
هر چی دارم آقا ، کار بارم آقا
قلب زارم آقا نذر تو
من به پات افتادم ، پرواز دادی یادم
خونه ام خانوادام نذر تو
آی مدینه آقام حرم نداره نداره نداره
شاعر : رضا تاجیک
- پنج شنبه
- 2
- مرداد
- 1393
- ساعت
- 5:49
- نوشته شده توسط
- علی
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه