سهم
همه سهمی که ز تو عشق دو عالم دارم
بنما گوشه چشمی که قدم بردارم
به دل عاشقم انداخته ای سفره ی غم
تو مخواه از منِ دلسوخته کم بردارم
دم هیئت که به عشقت به دلم می کوبم
به چه رو دست خود از روی دلم بردارم
اگر این دست عزا، مهر تو بر سینه شود
بزن امضا که قدم سمت حرم بردارم
اگر آقایی تو شامل حالم بشود
تن بی فایده ام را ز عدم بردارم
غزل شاعر و مادح وسط سینه زنی
شده آماده پس از فوق تو دم بردارم
گل خوشبوی تو نزدیکتر از مقصود است
بده مهلت گله از گرد قلم بردارم
محمدرضا فروغی
- شنبه
- 4
- مرداد
- 1393
- ساعت
- 1:19
- نوشته شده توسط
- محمدرضا فروغی
- شاعر:
-
محمد رضا فروغی
ارسال دیدگاه