سوزم و سازم و ناید ز درون فریادم
کاش من زودتر از فاطمه جان می دادم
از زمانی که شریک غمم از دستم رفت
« هر دم آید غمی از بهر مبارک بادم»
تا قیامت نه، پس از آن واقعه ی محشر هم
ناله ی یا ابتایش نرود از یادم
مرگ در خانه ی بی توست، مرا در شب تار
بِه از آن روز که در کعبه ز مادر زادم
کاش روزی که زدی ناله کنار دیوار
چون درِ سوخته، می سوخت همه بنیادم
کس نداند در خانه به من و تو چه گذشت؟
تو نفس می زدی و من ز نفس افتادم
شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار
- شنبه
- 4
- مرداد
- 1393
- ساعت
- 6:23
- نوشته شده توسط
- علی
- شاعر:
-
استاد حاج غلامرضا سازگار
ارسال دیدگاه