دو برادر هر دو دلبر *** دو تا دریا دو تو گوهر
اون بزرگتر ، این کوچکتر ، هردو محشر ، هر دو محشر
اون محمد شده هم نام پیمبر *** این یکی عون و جوونی های حیدر
گل های سر در عبد الله جعفر *** سمت دایی میرن از خیمه ی مادر
مادری که با چشم تر قیدشون می زد *** سرمه ی چشما شونه ی ماهو شونه میزد
با هدف جلب رضایت دل داداش *** با هر دو تا تیرش داشت یه نشونو میزد
(منم گدای زینب غرق عطای زینب *** سینه زن عزای دسته گل های زینب)2
- چهارشنبه
- 15
- مرداد
- 1393
- ساعت
- 6:44
- نوشته شده توسط
- سبحان
ارسال دیدگاه