رضای دلم رضای حسین ، ز کودکیم مبتلای حسین
به سینه زنم برای حسین ، برا غم کربلای حسین
از این همه غربت خدا چه کنم
غم است عزا عزای حسین ، حرم شده ماتم سرای حسین
چه هدیه کنم به پای حسین ، دو دست گل من فدای حسین
از این همه غربت خدا چه کنم
بنگر طفلانم را، چشم گریانم را
خود رنجانم را می گیرم
بنگر حال زارم، اشک از خون می بارم
از این غربت دارم می میرم
ثارالله سالار زینب
نه این دو فقط خودم به فدات ، اجازه بده زینب که برات
بمیره حسین بمیره به پات ، چه میشه که باشم من از شهدات
بیا برادر اجازه بده
نفس بده تا که دم بزنم ، به جانب میدان قدم بزنم
یه لشکری و به هم بزنم ، کنار اباالفظل علم بزنم
بیا و به خواهر اجازه بده
ابر بارانیم چون باد توفانیم
این دو قربانیم نذر تو
آمد جانم برلب هستم در تاب تب
اصلاً جان زینب نذر توست
ثارالله سالار زینب
کبوتری از حریم تو ام ، ز سینه زنان قدیم تو ام
همیشه خوش از شمیم تو ام ، نمک گیر دست کریم تو ام
ز عشق تو مستم بگو چه کنم
دلم همه دم ز عشق تو سیر ، بمیرم از این عشق، بگو که بمیر
چه طور نشوم ز داغ تو پیر ، امیری حسین و نعم الامیر
گدای تو هستم بگو چه کنم
اشکام مثل بارون، چشمام دریای خون
امشب زیر ایوون می میرم
عشق قلب زهرا، با تو قلبم شیدا
بی تو کم کم آقا می میرم
ثارالله حسین غریب کربلا
- شنبه
- 18
- مرداد
- 1393
- ساعت
- 5:43
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه