عمه راضی نشو آروم بمونم نگو خیمه بمون،من نمی تونم
ته گودال قتلگاه نگاه کن قاتل افتاد به جون عمو جونم
دیدی آخرش، عمه ریختن رو سرش عمه
پیش مادرش عمه وای وای وای
پاشید پیکرش عمه،اما بد ترش عمه
وای از حنجرش عمه ،وای وای وای
[(وای عموم غریبه وای عموم غریبه وای عموم غریبه)]
(مارو تویه دل کویر آوردن این همه نیزه و شمشیر آوردن)
چقدر جمعیت دور یه گودال عمو جونم رو تنها گیر آوردن
شاه بی سپاه،ای وای چکمه ی سیاه،ای وای
خنجر و نگاه ای وای وای وای وای
بعد از قتلگاه ای وای میفتن به راه ای وای
سمت خیمه گاه ای وای،وای وای وای
[(وای عموم غریبه وای عموم غریبه وای عموم غریبه)]
دورتا دورم همه نیزه به دستن با لگد استخوون ها مو شکستن
خیلی سخته برام زنده بمونم ببینم دستای عمه مو بستن
به دستت طنا ب ای داد،محمل بی رکا ب ای داد
گریه ی ربا ب ای داد،وای وای وای
می کشم عذاب ای داد،شامو اضطراب ای داد
مجلس شراب ای داد،وای وای وای
[(وای عموم غریبه وای عموم غریبه وای عموم غریبه)]
- سه شنبه
- 21
- مرداد
- 1393
- ساعت
- 6:39
- نوشته شده توسط
- محمد امین
ارسال دیدگاه