دوباره غربت و
	تنهایی و بی یاوری
	میسوزه قلب پسری
	باخاطرات مادرى
	دوباره كوچه و
	يك پيرمرد بى پناه
	پاى خسته ميون راه
	قلبى لبريزسوزوآه
	واى،ميون كوچه،شده باز غوغا
	زنده شدداغ،مادرش زهرا
	میکشه كوچه،باراين دردو
	دوباره بستن،دست يك مرد و
	وای از غریبی و،وای از اهانتا
	بى احترامى و جسارتا
	ای وای،غریب آقام۳
	********
	نغمه ى بى كسى
	جارى روى لباى تو
	بغضى توى صداى تو
	يافاطمه نواى تو
	پشت مركب تورو
	پابرهنه ميكشيدن
	اشك چشماتو ميديدن
	به گریه هات ميخنديدن
	واى،بی کس و یاور،با دلی مضطر
	تو رو میبُردن،شبیهِ حیدر
	مث گل بین،کوچه پژمردی
	چند دفعه آقا،به زمین خوردی
	آقای بی کسم،همتای حیدری
	تو وارث غمای مادری
	ای وای،غریب آقام۳
	********
شاعر : بهمن عظیمی
- چهارشنبه
- 29
- مرداد
- 1393
- ساعت
- 20:59
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
- 
                            بهمن عظیمی

 
                 
                 
                
                 دانلود سبک
 دانلود سبک 
  
   
  
  
  
  
  
  
                                 
                                 
                                 
                                 
                                 
                                
 
     
     
     
     
                
                
ارسال دیدگاه