چنان پيچيده در ناى زمان فرياد يا زهرا
که داده خرمن هستى ما برباد يا زهرا
سرت بادا سلامت اى گل گلزار پيغمبر
که بلبل از غم گل از نفس افتاد يا زهرا
بهار ما مبدل بر عزا گرديد و فرزندت
شده مسموم زهر کينه از بيداد يا زهرا
به ياد پهلوى بشکسته و آن سينه مجروح
بسان نى چنان ناليد تا جان داد يا زهرا
در کاشانه اش از آتش بيداد مى سوزد
به جرم اينکه مي باشد تو را اولاد يا زهرا
سرو پاى برهنه نيمه شب مى برد آن جاني
پياده در بر آن جانى جلاد يا زهرا
ز درد بازوان خسته تو حضرت صادق
بياد تازيانه خوردنت افتاد يا زهرا
شاعر : محمد حسن فرحبخشیان - ژولیده نیشابوری
- پنج شنبه
- 30
- مرداد
- 1393
- ساعت
- 7:37
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه