کلبه ی ویران دل امشب گلستان می شود
روح جان عاشقان تسلیم جانان می شود
بیت بیت عاشقی از سر گرفته می شود
لطف حق در قالب باران نمایان می شود
باز از لطف می جانانه ی جام ولا
دردهای خستگان راه درمان می شود
دارد از لطف خدا با عزّت و با احترام
دختری وارد به منزلگاه ایمان می شود
نو گلی تازه رسیده که در آغوش رضاست
خواهر دردانه ی شاه خراسان می شود
چهره در چهره دو خورشید از تبار فاطمه
آینه در آینه تفسیر قرآن می شود
شام تاریک تمام غصّه ها سر آمده
دختر دردانه ی موسی بن جعفر آمده
باز هم خندان رخ نورانی مهتاب شد
نغمه ها در شور رفت و آسمان بی تاب شد
بر فقیران و یتیمان و اسیران باز هم
از عنایات خدای کعبه فتح باب شد
جام های خالی مستان می نوش حرم
لب به لب لبریز از می های ناب ناب شد
باز در پس کوچه های نور در نی می دمند
باز در بازار شهر نور نی نایاب شد
پا به پای خنده های دختری مانند گل
چشم اهل خانه از شوق و شعف پر آب شد
در میان حجره ای با وسعت رضوان دوست
دختری در دامن عشق پدر در خواب شد
شام تاریک تمام غصّه ها سر آمده
دختر دردانه ی موسی بن جعفر آمده
شاعر : وحید محمدی
- دوشنبه
- 3
- شهریور
- 1393
- ساعت
- 6:11
- نوشته شده توسط
- علی
- شاعر:
-
وحید محمدی
ارسال دیدگاه