تا حالا تو دنیا کسی ندیده من گریه کنم
ولی برای غریت توف حالا میخام زار بزنم
[گفته بودی علمداری کنم(ولی نشد)3
برای شش ماهت کاری کنم (ولی نشد)3]2
داره زینب میره اسارت حرم رو ببین
همه رفتن برای غارت پیش من نشین
به دورمون حلقه زدن، تا روی پات سر نزارم
همه با شمشیر اومدن، حالا که من دست ندارم
[هر کاری کردم از پا نمونم (ولی نشد)3
تو راهه خیمه ها جا نمونم (ولی نشد)3]2
ببین مردم من از خجالت ز ام بنین
همه رفتن برای غارت پیش من نشین
دل کمونا که گرفت ، نبودی بارون می اومد
مادرت اومد ندیدم، آخه چشام خون می اومد
[هر کاری کردم آب و ببرم (ولی نشد)3
شده به قیمت دست و سرم (ولی نشد)3]2
تو و گریه، من و خجالت، علم رو زمین
همه رفتن برای غارت پیش من نشین
- چهارشنبه
- 12
- شهریور
- 1393
- ساعت
- 5:11
- نوشته شده توسط
- محمد
ارسال دیدگاه