بلاگویان بلا دیدند تا سر
به دام عشق افتادند با سر
به میدان ِ عمل وقتی رسیدند
عمل کردند با تیغ ِ بلا سر
همان هفتاد و دو نور مکرر
شبی خورشید نوشیدند تا سر
تب ِخورشید شد غلطان و افشان
طلوعی تازه دارد تا کجا سر؟
صدای العطش میزد دف و نی
نشد سیراب در این ماجرا سر
درون خیمه ها داغ حسین است
که آتش زد به عرش کبریا سر
علی اکبر علی اصغر و عباس
به خون غلطان ندا دادند ..... ها.... ..سر
نوشتند اینچنین تاریخ دل را
دهد دلدار تا عرش خدا سر
شاعر : اکرم بهرامچی
- شنبه
- 22
- شهریور
- 1393
- ساعت
- 9:40
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
اکرم بهرامچی
ارسال دیدگاه