ماه حسین آمده، مهمان حضرتیم
اینبار نیز ریزه خور خوان حضرتیم
با حاتمی که ران ملخ روی دست اوست
در انتظار اذنِ سلیمان حضرتیم
بر دست پخت هیچکسی لب نمی زنیم
وقتی که دور سفره ی احسان حضرتیم
ما را نوشته اند به دنیا، گدای او
در روز حشر نیز گدایان حضرتیم
اینکه هزار سال عزادار او شدیم
مدیون لطف شاه خراسان حضرتیم
ما پای منبرش همه ابن الشّبیب او
با روضه خوانی اش همه گریان حضرتیم
نقّاره می زنند، همه سینه زن شدیم
نقّاره می زنند، پریشان حضرتیم
این روضه های خط به خطش اعتقاد ماست
گودال زاده اییم و مسلمان حضرتیم
در روز مرگ چون که به گودال مان نهند
مشغول ذکر ِشور حسین جان حضرتیم
شاعر : امیر عظیمی
- شنبه
- 22
- شهریور
- 1393
- ساعت
- 16:42
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
امیر عظیمی
ارسال دیدگاه