با دو لبم به گونه ات ، بوسه نثار می کنم
شِکوِه گهی ز ساربان ، گاه ز خار می کنم
راست بگو به دخترت ،کنج تنور رفته ای ؟
بین سه چار ، تارِ مو ، گشت و گذار می کنم ...
برگ خزانم ای پدر ، باز نگاه کن مرا
با وجنات دیده ات ، یاد بهار می کنم
پلک به روی پلک تو ، می نهم ای نگار من
رو دو پلک خسته ات ، عاطفه بار می کنم
گریه کن توام پدر ، داد و هوار می کنم
کاخ یزید را چنان سنگ مزار می کنم
- سه شنبه
- 25
- شهریور
- 1393
- ساعت
- 6:54
- نوشته شده توسط
- جعفر ابوالفتحی
- شاعر:
-
جعفر ابوالفتحی
ارسال دیدگاه