آنکه در اوج عطش رنج بلا دیده منم
کوفه و شام غم و کرب و بلا دیده منم
پاره پاره بدن پاک برادر دیدم
وقت دفن بدنش جای همه نالیدم
قد کشیده بدن قاسم رعنا دیدم
سر او را به روی نیزه ی اعدا دیدم
دیده ام زیر سم اسب تن بابا را
جمع کردم به اسیری بدن بابا را
- یکشنبه
- 30
- شهریور
- 1393
- ساعت
- 12:57
- نوشته شده توسط
- جواد
عبدالحسین
مصرع آخر شعر به جای کلمه اسیری کلمه حصیری باید باشد.
آخ جانها بسوزد برای ارباب بی کفن سه شنبه 16 دی 1393ساعت : 19:39