ز داغ سینه دورم، دورم دورم
من از مدینه دورم، دورم دورم
دلم میخاد سر رو ضریحی که نداری بزارم
یه شب تا صبح روی قبر شما بارون ببارم
گقتی حالا که چادر مادرم، شده خاکی برابرم
میخام که قبرم همیشه خاکی باشه
کسی به روی قبر من آب نپاشه
ز داغ کوچه ها پیری پیری پیری
ز کودکی زمین گیری پیری پیری
همیشه روی لب تو ، عجل وفاتی بود
تو قاب چشمای ترت، چه خاطراتی بود
گفتی حالا که مادرم نداره، زائر و حرم
میخام که زائر من آفتاب باشه
قبر من همشه خراب باشه
- چهارشنبه
- 2
- مهر
- 1393
- ساعت
- 6:46
- نوشته شده توسط
- محمد
ارسال دیدگاه