وقتی که می آیی ، بهارت را بیاور
گل خنده ی پروردگارت را بیاور
در ایستگاه ِ تشنگی در انتظاریم
بر ما بباران، آبشارت را بیاور
آلودگی ها در وضوهامان اثر کرد
از آب زمزم، چشمه سارت را بیاور
(اینجاهوا بس ناجوانمردانه سرد است)
گرمای جان بخش، شرارت را بیاور
آدینه ها خشکید در ساعات تکرار
آمين ِ طول ِ انتظارت را بیاور
از ازدحام درد، صف ها بی شمارند
روح ِ مسیحایی تبارت را بیاور
وقت ِ اجابت در دعای ندبه آمد
این عصر ِ جمعه ، کوله بارت را بیاور
حتی عدالت در کتاب قصه ها مرد
ای عدل ِ مطلق انتشارت را بیاور
گفتند می آیی در این بیراهه ی درد
برچشم ِ ما گرد و غبارت را بیاور
پائیز در پائیز طوفان پینه بسته
درفصل ِ بی برگی ، بهارت را بیاور
شاعر : اکرم بهرامچی
- چهارشنبه
- 9
- مهر
- 1393
- ساعت
- 5:53
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
اکرم بهرامچی
ارسال دیدگاه