• دوشنبه 3 دی 03

 محمد فردوسی

مدح و مرثیه شیخ الائمه حضرت صادق (ع) -( مردی که جبریل امین در محضرش بود )

3270
5

مردی که جبریل امین در محضرش بود
دریای علمش هدیه ی پیغمبرش بود
نام شریفش اسم نهری در بهشت است
خلد برین هم جلوه ای از مظهرش بود
فقه و کلام و منطق و عرفان و حکمت
این چشمه ها جاری ز چشم کوثرش بود
وقتی که در میدان دین آماده می شد
تازه زمان رزم و فتح خیبرش بود
هر احتجاجش چشم ها را خیره می کرد
تیغ کلامش ذوالفقار دیگرش بود
حتّی به همراه هزاران طالب علم
«نعمان ثابت»*پای درس منبرش بود
هارون مکّی ها کجا بودند آن روز
روزی که دست شعله سدّ معبرش بود
فرزند ابراهیم را آتش نسوزاند
این معجزه از معجزات محشرش بود
یاد مدینه بود و عکس آتش و دود ...
... دائم میان قاب چشمان ترش بود
پای پیاده ، پشت مرکب ، آه افتاد
آثار افتادن به روی پیکرش بود
شکرخدا چشمی به ناموسش نیفتاد
شکرخدا که بین حجره همسرش بود
مویی نشد کم از سر اهل و عیالش
هر چند که بغضی درون حنجرش بود
در آن شلوغی روضه می خواند اشک می ریخت
اشکش برای عمّه های مضطرش بود
او بیشتر یاد رقیّه بود آن جا
این روضه ها هم حرف های آخرش بود:
از کاروان جا مانده بود و اندکی بعد ...
... با تازیانه زجر، بالای سرش بود
یک دست خود را حائل سیلی نمود و
یک دست دیگر هم به روی معجرش بود
آتش ، هجوم ناگهانی ، درد پهلو
این ها همه ارثیه های مادرش بود
 
* ابوحنیفه نعمان بن ثابت: یکی از پیشوایان اهل سنّت و شاگرد امام صادق (علیه السلام) است که اذعان کرده : لو لا السّنتان لهلك نعمان: اگر آن دو سالى كه از خدمت امام صادق (علیه السلام) استفاده كردم نبود،هلاك مى شدم .

 

شاعر : محمد فردوسی

  • شنبه
  • 12
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 1:26
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران