تا ببینیم تو را چشم به راهیم هنوز
آرزومند لقای رخ ماهیم هنوز
جمعه ها هفته به هفته پی هم می گذرد
از غم دوری تو شعله ی آهیم هنوز
در بیابان طلب آبله در پا داریم
روز و شب منتظر نیمه نگاهیم هنوز
نشد آقا که شبی یا سحری یا که دمی
با تو باشیم،ز بس غرق گناهیم هنوز!
حبّ دنیا پر و بال دل ما را سوزاند
بی سبب نیست که افتاده به چاهیم هنوز
این که آقا نمی آیی به خدا حق داری!!!
چون که ما در پی امیال و رفاهیم هنوز
هر چه هستیم گدای پسر فاطمه ایم
کاسه بر دست در خانه ی شاهیم هنوز
تا نیایی گره ای باز نگردد هرگز
حاجت خویش همآره ز تو خواهیم هنوز
انتقام در آتش زده را می گیریم ...
در پی آرزوی گاه به گاهیم هنوز
شاعر : محمد فردوسی
- شنبه
- 12
- مهر
- 1393
- ساعت
- 3:21
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
محمد فردوسی
اکرم بهرامچی
چون که ما در پی امیال و رفاهیم هنوز
هر چه هستیم گدای پسر فاطمه ایم
کاسه بر دست در خانه ی شاهیم هنوز
خیلی دلچسب بود دست مریزاد آقای فردوسی یکشنبه 2 آذر 1393ساعت : 19:36