وقت غروبه، اشکای آسمون می باره
وقت غروبه، دلا دوباره بی قراره
وقت غروبه، یه خواهری دلهوره داره
در دل غوغا، که خیمه ها گشته بر پا
قافله ی آل زهرا امشب رسیده کربلا
وای، شده خیمه ی آل عبا به پا
وای، امون از غم و غربت کربلا
حسین وااای
وقت غروبه، که دل آسمون گرفته
وقت غروبه، باغ گل و خزون گرفته
وقت غروبه، یه خواهری زبون گرفته
اومد از راه، یه کاروون با اشک و آه
خواهری روضه میخونه آروم میون خیمه گاه
وای، شده خیمه ی آل عبا به پا
وای، امون از غم و غربت کربلا
حسین وااای
میون صحرا، نسیم عطر و بوی سیبه
میون صحرا، یه خواهری دل بی شکیبه
میون صحرا، رسیده شاهی که غریبه
در تاب و تاب، میخونه آروم زیر لب
میگه الهی نیاد روزی که بشه تنها زینب
وای، شده خیمه ی آل عبا به پا
وای، امون از غم و غربت کربلا
حسین وااای
- چهارشنبه
- 16
- مهر
- 1393
- ساعت
- 15:38
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه