در بقیع آرمیده اند زهرا و مجتبی دور از حرم امن مصطفی
زهرا گمگشته ای است که جانسوز می کند آه مصطفی
یکسو مجتبی آه جگر سوز می کشداز مادر پهلو شکسته اش
درداکه زهر جگر سوز سوزانده دل دردانه ی مصطفی
آنگاه که پیکرش آماج تیر وسنان بشد درراه حرم امن مصطفی
گویی که شادمان بشد دشمن از سوگ جانسوز مصطفی
این سالروز شهادت مجتبی وآن سالروز سوگ مصطفی
ویران نمود بنای ریا با سوگ جانسوز مجتبی ومصطفی
خاک بقیع چنان غریبانه بادردانه های مصطفی آشناست
آنسان که شد پذیرای سجاد وباقر و صادق آل مصطفی
گویی که پایان نیابد این شوکرانه ها برجان آل مصطفی
زانسان که غربت طوس شد پذیرای رضا ی آل مصطفی
دردانه ها ی مصطفی یکان یکان با جام شوکران آشناشدند
اما بقیع تاب وتوان نداشت براتحاد پیکران آل مصطفی
یک سو پیکرکاظم وجواد به کاظمین سپرده شد
سوی دگرسامرا ,آرامگه امامان عسگری زآل مصطفی
دردا که این فراق ازحرم امن مصطفی خاموش نگشته است
زانسان که حسین سرجدا, دور ماند زحرم امن مصطفی
کرب وبلا بشد آرامگه پیکران بی سر دردانه های مصطفی
گویی که پایان نداشت این مصیبت عظمی زآل مصطفی
دشمن خیال کرده بود این فراق نابود کند آل مصطفی
زانسان که که پیکران آل مرتضی گستراندنام بلند آل مصطفی
صلی علیکم یا آل الله علیهم السلام
- پنج شنبه
- 17
- مهر
- 1393
- ساعت
- 13:22
- نوشته شده توسط
- علی
- شاعر:
-
ناشناس ؟؟؟
ارسال دیدگاه