• دوشنبه 3 دی 03

 اسماعیل تقوایی

ماه محرم -( یواش یواش بوی محرم میاد )

5620
18

یواش یواش بوی محرم میاد
بوی عزا وموسم غم میاد
عوض میشه چهره شهر دوباره
شهر لباس شادیشو در میاره
هیئتیها مشغول جنب وجوشند
همه میخوان لباس سیاه بپوشن
تکیه ها دوباره بر پا میشه
وقف عزای پور زهرا میشه
قبض بدست بچه ها تو خیابون
جمع میکنن پول برا هیئتاشون
تو تکیه،حسینیه،مسجدا
بر پا میشه عزای خون خدا
بر پا میشه بساط نذر غذا
به عشق مولا پسر مرتضی
همون پسر که عشق عالمینه
ارباب سرجدای ما حسینه
به عشق مولا گناها کم میشه
چشمای ما ابری وپرنم میشه
هر کی تو هر صنف ومرامی باشه
محرمی نوکر نوکراشه
میگه حسین زندگیم فداته
آرزومم دیدن کربلاته
کاش بودم وجونم فدات می کردم
فدای کل بچه هات می کردم
کاش بودم و به جای اون علمدار
می بریدن دستامو قوم اشرار
کاش بودم وبه جای شیر خواره
گلوم میشد خونی وپاره پاره
کاش بودم ومی خوردم هر زمونه
به جای زینب ضرب تازیونه
کاش بودم وسرت جدا نمی شد
دریای خون کرببلا نمی شد
من نبودم ولی حالا یارتم
هر ساله یک ماهی عزادارتم
به یاد تو سینه وسرمیزنم
هرجاکه با اسمته در می زنم
آرزوم اینه تو مه پر بلا
حسین حسین بگم بیام کربلا

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • سه شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 11:40
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران