خنده نشسته به جای،اشکای بی اختیارم
حتما"میذاری رو چشمات،دست خطی که من میارم
*میدونم خط بابام، دل از همه خیمه برده
*میدونم خط بابام،امضای زهرا رو خورده
*میدونم خط بابام،اذن شهادت آورده
عموجون۲
همه تو این گلشن،پیش کشی آوردن
تو بازار عشقت، منم سهم حسن
#عمو! هل من رخصه #
********
بین اکبر و قاسمت،فرق نمیذاری میدونم
چطوری طاقت بیارم،اکبر بره من بمونم
*میدونم خیمه باشم،دق میکنم از فراقت
*میدونم خیمه باشم،لشگری میاد سراغت
*میدونم خیمه باشم،قاتل من میشه داغت
عموجون۲
نبند بال و پرم،عمو و رهبرم
ساعتی نگذشته،دلتنگ اکبرم
#عمو! هل من رخصه #
********
از خدا خواستم شبیه،اکبر نشم اربا" اربا
تا خدا نکرده عموم، حیرون بگرده تو صحرا
*میدونم بعد اکبر،دیگه عبایی نداره
*میدونم بعد اکبر،تو زانو نائی نداره
*میدونم بعد اکبر،جز مرگ دعائی نداره
بمیرم ۲
از پشت پلک تر،تو تشییع اکبر
دیدم عموم شده،شبیه محتضر
#عمو! هل من رخصه #
شاعر : عبدالله باقری
- چهارشنبه
- 23
- مهر
- 1393
- ساعت
- 5:11
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
عبدالله باقری
ارسال دیدگاه