آتش كشيد فتنه ابليس خانه را
سوزاند چشم تنگ حسد آشيانه را
دنبال يك بهانه به هر در زدند تا
پيدا كنند بهر تعرض بهانه را
هر كس به پاي نامه خود مهر ميزند
ثاني به روي فاطمه زد اين نشانه را
بايد غلاف روضه بخواند براي ما
بايد شنيد درد دل تازيانه را
ديدي كه كار دست علي داد كينه ها
ديدي نديد كشتي داغش کرانه را
در خاطر كبوتر زخمي چه نقش بست
ديگر نخورد با دل خوش آب و دانه را
تقديم روح مادر سادات كرده ام
اين چند بيت مختصر و عاميانه را
منبع:وبلاگ اشعار مذهبی
- سه شنبه
- 22
- فروردین
- 1391
- ساعت
- 16:3
- نوشته شده توسط
- محمد کاظم زاده
ارسال دیدگاه