سهمی برای خواهرت نگذار این بار
هرچند دارم می کنم اصرار، این بار
پس می زند چشمت مرا انگار، این بار
گرچه به دوری دوستی عادت ندارم
شاید که باشد خوب تر این کار، این بار
از زیرقرآن کرده ای رد بچه ها را
من نیستم پیش تو بالاجبار، این بار
اخباری از این دست دارد می رسد که
شد داغ تر در معرکه بازار، این بار
دارد مرا گویا جدا می سازد از تو
هر ضربه ای که می شود تکرار، این بار
من مادری کردم برایت بعد مادر
پس درک کن حال مرا ای یار، این بار
شمشیر و تیر و سنگ ها کاری نکردند
بارید نیزه از در و دیوار، این بار
نذری اکبر را که دادی پخش کردند
حالا نمک از سفره ام بردار، این بار
شرمنده بودم که عبا برداشتی، حال
آمد زمین از دوش من این بار، این بار
تشییع کن بر شانه ات جان مرا هم
سهمی برای خواهرت نگذار این بار
شاعر : رضا دین پرور
- جمعه
- 25
- مهر
- 1393
- ساعت
- 17:27
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
رضا دین پرور
ارسال دیدگاه