• دوشنبه 3 دی 03


غزل برای شهادت حضرت قاسم بن الحسن (ع) -( کار لب هاش عسل پشت عسل ساختن است )

2761
4

کار لب هاش عسل پشت عسل ساختن است
گره انداخت به ابرو که گره باز کند
وای اگر قصد کند تا که زره باز کند
کار لب هاش عسل پشت عسل ساختن است
نمکش از نمک سفره ي چشم حسن است
مثل شیری است که  در عرصه محشر آمد
زلف بر باد که داد، اشک همه درآمد
بافتند از نفسش شعله... اگر تن بزند
خیز برداشت که بر لشکر دشمن بزند
خیز برداشت زمین گیر کند طوفان را
تیز می رفت که نازل بکند باران را
جگری از پدر- از جنگ جمل- داشت فقط
قصد بر هم زدن لات و هبل داشت فقط
یک دلِ قرص از این قرص قمرچیزی نیست
هرکسی دور و برش هست به این تیزی نیست
وای اگر قصد کند موج به ساحل بکشد
رعشه بر قامت ارواح مقابل بکشد
راه صد ساله خود یک شبه طی می کرد و
مرکبش را وسط معرکه هی می کرد و
تند می رفت که قامت به ثریا بکشد
آتشی بر جگر زخمی صحرا بکشد
حیف گل کرد، بریزد به زمین برگش را
حیف می خواست بگیرد به بغل مرگش را
آه از آن دم که نقاب از سر و رویش بردند
لشکری را طرف کاکل مویش بردند
کاش می شد برود دست و دلش باز به زین
کاش می شد نکشد مثل علی پا به زمین
آه از آن وقت که گفتند همه ای پسرم
روضه را عطر تنش برد حوالی حرم
همه خواندند برای جگرش قصه طشت
کاش می شد که فقط سمت حرم بر می گشت

شاعر : رضا دین پرور

  • جمعه
  • 25
  • مهر
  • 1393
  • ساعت
  • 17:36
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران