پر از اشکه دیدگانم، شده وقت امتحانم
سلیمان کربلایی، فدات این دو نوجوانم
برادر غمین و خسته ام من
برادر به تو وابسته ام من
برادر به تو دل بسته ام من 2
می دونم شد دیگه نوبت من نظر کن ای جانا همت من
که مثل شیر خدا دیدنیه غیرت من
حسین جان حسین اخ الغریب 4
دو طفلم با شور و غیرت، توی رویای شهادت
دارن میرن تا تن من، نبینن رخت اسارت
اسیرم به عشق تو اسیرم
فداتم امیر بی نظیرم
اگه تو بگی بمیر می میرم 2
می شینم پای این عشق پاکت ببین که میذارم سر رو خاکت
حالا می بینیم بعد تو میشم سینه چاکت
حسین جان حسین اخ الغریب 4
منی که مست نگاتم، همیشه خاک پاهاتم
یه حاجی دل شکسته، توی حج کربلاتم
نظر کن چش دریایی من
نظر کن مه رویایی من
نظر کن دل زهرایی من 2
دو تا اسماعیلم مست چشمات میخوان قربونی شن پیش پاهات
شهادتنامه ی این دو طفلم گیر امضات
حسین جان حسین اخ الغریب 4
شاعر : رضا تاجیک
- سه شنبه
- 6
- آبان
- 1393
- ساعت
- 14:10
- نوشته شده توسط
- علی
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه