یه گوشه ای آرزوهامو تو دفترم نوشتم
که با عمو جون تموم بشه قصه ی سرنوشتم
عاشقی عادت ماهاس تو خاندان حیدر
همیشه سرمشق منه درسی که داده مادر
مردن رو پای دلبرم از عسله شیرین تر
وای! شده خیمه گاه مثل یک قفس تو صحرایی که شاه شده بی کس
شکسته دلی می خرند و بس
وای! شکسته دلم توی این غمها تا که روسفیدشم پیش زهرا
باید رو کنم نامه ی بابا
امون ای دل ای امون ای دل 3
بابام نوشته توی نامه که شرح عاشقیشه
دیگه روزی توی این دنیا روز حسین نمیشه
همراه تو نیستم داداش تا پیش پات فدات شم
خدا نمیخواست که حسین! شهید کربلات شم
تا که به پای روضه ها شاهد گریه هات شم
وای! قاسم من میشه پرپرت گفتم بگرده دور سرت
بشه فدایی اصغرت
وای! خوندم براش آیه ی جهاد گفتم تو اون دشت پر عِناد
باهات تا رو نیزه ها بیاد
امون ای دل ای امون ای دل 3
شاعر : رضا تاجیک
- سه شنبه
- 6
- آبان
- 1393
- ساعت
- 14:19
- نوشته شده توسط
- علی
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه