قلم عاجز مونده از وصف حماسه های زینب
کسی نمی تونه بگذاره پاشو جا پای زینب
از خیر بچه هاش گذشت به خاطر عزیزش
مصمم و عاشقانه بود چشم ستاره ریزش
یه بار دیگه بزرگی کرد روح ستم ستیزش
وای! با روحیه و عزم زهرایی تمام کاراش میشه شیدایی
نمی بینه اون غیر زیبایی
وای! هر اونچه زمونه غم آورده برای دلش ماتم آورده
ز صبر دلش صبر کم آورده
امون ای دل ای امون ای دل 3
زمونه از یاد نمی بره بانوی عالمینو
قصه های عاشقونه ی شریکتُ الحسینو
کرببلا رو زنده کرد خطبه های تو شامش
ایمان میاره کافر از معجزه ی کلامش
مستنده! حتی تو شام خدا میده سلامش
وای! رو نی سر هجده مسیحا دید توی کوچه ها نون و خرما دید
مصیبت رو "الا جمیلا" دید
وای! امون ای دل ای دل امون ای دل نداره که دریای غم ساحل
نگم روضه ی چوبه ی محمل
امون ای دل ای امون ای دل 3
شاعر : رضا تاجیک
- سه شنبه
- 6
- آبان
- 1393
- ساعت
- 14:29
- نوشته شده توسط
- علی
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه