در سینه، نیتم همه اش نذر تو حسین
حالِ عبادتم همه اش نذر تو حسین
خرده فروش نیستم و عمده می دهم
یکجا محبتم همه اش نذر تو حسین
روزِ ازل خدا گل من را که می سرشت
بنوشته قسمتم همه اش نذر تو حسین
تا زنده ام برای شما سینه می زنم
نیرو و قوتم همه اش نذر تو حسین
از لطف مادرم همه عمرم فقط شده
این جمله عادتم: همه اش نذر تو حسین
مادر، پدر، برادر و خواهر، قبیله ام
این جان و ثروتم همه اش نذر تو حسین
فرموده است پیر جماران به عالمی:
ارکان نهضتم همه اش نذر تو حسین
در اوج روضه، گاه فقط آه می کشم
این آه حسرتم همه اش نذر تو حسین
***
کنج خرابه بغض گلویش گرفت و گفت:
این اوج غربتم همه اش نذر تو حسین
مویم به یاد زلف تو بابا سپید شد
غرق شباهتم... همه اش نذر تو حسین
هر ضلع و هر وجب ز تنم درد می کند
دردِ مساحتم همه اش نذر تو حسین
لکنت زبان گرفته ام از بعدِ... بگذریم
اصلا فصاحتم همه اش نذر تو حسین
گفتم گله کنم ز تو اشکم امان نداد
خوردم شکایتم... همه اش نذر تو حسین
شاعر : محمد جواد شیرازی
- جمعه
- 7
- آذر
- 1393
- ساعت
- 19:52
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
محمد جواد شیرازی
ارسال دیدگاه