• شنبه 3 آذر 03

 اسماعیل تقوایی

غریب الغربا -( مردی غریب، یکه وتنها به شهر مرو )

2292
2

مردی غریب یکه وتنها به شهر مرو
در حجره ای می خورد از درد پبچ وتاب
هشتم امام شیعه بود این یگانه مرد
مسموم  زهرگشته وافتاده بر تراب
سوزد ز زهر کینه مامون وجود او
هر دم بیاورد به لبش ذکر آب آب
دور ازمدینه باشد ودور از عیال خویش
دیدار با جواد(ع)برایش چنان سراب
بر خاک حجره غلت می زند ودرد می کشد
حالش به یاد مادر خود فاطمه خراب
لطف خدا ببین که جواد (ع)آمده برش
بر روی زانویش بگرفته ست راس باب
مولا رضا(ع)نمود وصیت به پور خویش
آنگه بداد جان وپسر دیده اش پر آب
یا رب نصیب کن که به روز شهادتش
باشم کنار تربت آن پور بو تراب

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • پنج شنبه
  • 20
  • آذر
  • 1393
  • ساعت
  • 4:6
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران