• دوشنبه 3 دی 03


اشعار اربعین حسینی -( حسینیان دوباره غم به سینه ها شرر زند )

1761
1


حسینیان دوباره غم به سینه ها شرر زند
حدیث غربت و الم به ما سوا شرر زند
نوای بنت مرتضی به کربلا شرر زند
امان ز ناله ای که بر دل خدا شرر زند
به قبله گاه عرشیان پیمبر وفا رسد
و یا امام صابران به دشت کربلا رسد
نماز سوی قبله ی شهادت آمده دگر
سفیر حق به مبداء ولایت آمده دگر
به کربلا محافظ رسالت آمده دگر
منادی حقیقت از اسارت آمده دگر
پرستوی حریم حق شکسته بال و پر شده
خدا ز غصه های او حزین و خونجگر شده
فرات ، بی صدا سر از خجالتش فرو برد
سرشک دانه دانه اش ز آب آبرو برد
دریغ زینب آبی از فرات بر گلو برد
اگر دعا کند زمین فرات را فرو برد
به آب نه که خاک را ز اشک دیده تر کند
توان نمانده در تنش ز قتلگه گذر کند
ستاره ای که نور را به خاک جستجو کند
به جستجوی لاله ها به دشت غصه رو کند
چه زائری که مرگ خود ز یار آرزو کند
میان گریه با گلش به ناله گفتگو کند
منم که در محبتت فنا شدم حسین من
چهل صباح شد ز تو جدا شدم حسین من
فناء فی الحسینم و به شور غم عجین شدم
حدیث عشق نابم و اساس ملک دین شدم
شهاب ثاقبم که با غم و بلد قرین شدم
موذن نماز غم به ظهر اربعین شدم
اخا اخا همیشه شد ترنم سرود من
بگو بگو خوش آمدی شقایق کبود من
به پا نموده سینه ام بساط اشک و ناله را
ربوده روزی از کفم شراره باغ لاله را
مگیری یا اخا ز من سراغ آن سه ساله را
سپرده ام به دست خود به خاک آن غزاله را
حقیقت تو جلوه گر ز تربت رقیه شد
سر بریده شاهد شهادت رقیه شد

 

  • پنج شنبه
  • 27
  • آذر
  • 1393
  • ساعت
  • 7:58
  • نوشته شده توسط
  • محمد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران