بوی جنت می وزد از خاک کوی فاطمه
آبروی ما بود از آبروی فاطمه
هر زمان گر رو کنی سوی مدینه بشنوی
عطر جنت را، ز خاک مشکبوی فاطمه
لوح دل، شد مهر با مهر و ولایش از ازل
رشته جان، بسته ام بر تار موی فاطمه
بشکند پایی که بر پهلوی زهرا زد لگد
بشکند دستی که زد سیلی به روی فاطمه
هر که از اهل ثقیفه دم زند بی شک بود
دوستدار دشمنان کینه جوی فاطمه
کی شود مهدی بیاید تا بگیرد انتقام
از ستم کاران، که باشد آرزوی فاطمه
- شنبه
- 26
- فروردین
- 1391
- ساعت
- 17:33
- نوشته شده توسط
- محمد کاظم زاده
سید محمد کاظم همایونی