• جمعه 2 آذر 03


اشعار فاطمیه -( مدینه صحنه ی غوغای روز محشر بود )

3934

مدینه صحنه ی غوغای روز محشر بود
مدینه زخمی یک داغ درد پرور بود
مدینه بر سر هر بام، گرد غربت داشت
مدینه اشگ فشان در غم پیمبر بود
مدینه حادثه ی دور جاهلیت داشت
مدینه مرکز یک جنگ نابرابر بود
الا که حمله به بیداد خصم شوم برید
به کافران مسلمان نما هجوم برید
به گلبن نبوی زاغ ها هزار شدند
زپرده، توطئه ها باز آشکار شدند
منادیان الهی به خانه بنشستند
حرامیان قدیمی زمامدار شدند
غدیریان مدینه سقیفه ای گشتند
مجاهدین بهشتی اسیر نار شدند
تمام شهر به یک خانه حمله ور گشتند
دو روزه از ره عمر رفته برگشتند
چه سخت حقّ علی برده، راحت آسودند
تو گویی آنکه ز آغاز در کمین بودند
دری که ختم رسل بود زائرش بستند
رهی که بود سراسر نفاق بگشودند
دو ماه و نیم هنوز از غدیر نگذشته
به خون محسن ششماهه دامن آلودند
مگو که خصم به ضرب لگد تنی را کشت
بگو تمامی سادات محسنی را کشت
قسم به صاحب قرآن و خصلت و خویش
به آن علی که بود ذات حق ثنا گویش
به خون محسن و خون شهیده مادر او
که در دفاع علی ضربه دید بازویش
به یاسِ نیلی احمد که نام او زهراست
به آن نشان کبودی که مانده بر رویش
که قتل محسن و حمله به خانه ی حیدر
شروع کشتن آل علی  است تا محشر
نچیده میوه ی باغ امید، محسن بود
زآل فاطمه س اوّل شهید، محسن بود
اگر چه پشت در خانه داشت قاتل ها
کسی که قاتل خود را ندید، محسن بود
شکوفه ای که نگردید باز و پرپر شد
جوانه ای که نهالش خمید، محسن بود
شد از شهادت پیش از ولادتش معلوم
که تا چه حد علی  و فاطمه  بود مظلوم
سقیفه حادثه ی سخت غربت مولاست
سقیفه خاطره ی تلخ کشتن زهراست
سقیفه آتش صفّین و نهروان و جمل
سقیفه قتل حسن قتل سیّد الشّهداست
سقیفه زاد گه شمرهاست تا صف حشر
سقیفه روز اسیریّ زینب کبراست
سقیفه مرکز خشم خدای لم یزلی است
سقیفه حامله ی کلّ دشمنان علی  است
سقیفه ریشه ی زقّوم و هیزم نار است
سقیفه قاتل حُجر و رشید و وعمّار است
زهی به شیعه کز اوّل ره امیر گرفت
سقیفه ای نشد و دامن غدیر گرفت
غدیر خاطره ای متّصل به غار حرا ست
غدیر مرکز تبلیغ خواجه ی دو سراست
غدیر بعثت شیعه است در کنار علی
غدیر صفحه ی تدوین والِ من والاست
غدیر دایره ی یأس دشمنان علی
غدیر واسطه ی فیض دوستان خداست
شناسنامه ی شیعه به حکم حیّ قدیر
به دست خواجه ی لولاک خورده مُهر غدیر
محمّد است و علی چون دو مشعل روشن
دو مشعلند زیک نور خالق ذوالمن
دو جان هم که جدایی میان آنان نیست
به نصّ اَنفُسنا از خدای حیّ زمن
فراز منبر پیغمبر  است جای علی
اگر چه جای سه تن مستقر شود سی تن
کجا بود حرم یار جای بیگانه
به غصب خانه کسی نیست صاحب خانه
به جرم پیروی از خطّ چارده معصوم
علیّ  و عترت و شیعه است تا ابد مظلوم
قسم به جان پیمبر کسی نشد چو علی
میان دوست  و دشمن زحقّ خود محروم
سلاله های علی  یک به یک شدند بسی
به تیغ قهر شهید و به زهرکین مسموم
هماره باش پی یاری علی  میثم
بگو، بخوان به طرفداری علی  «میثم»

  • یکشنبه
  • 14
  • دی
  • 1393
  • ساعت
  • 8:17
  • نوشته شده توسط
  • محمد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران