به رسم عشق غزل در رسای فاطمه است
غزل که هیچ دو عالم فدای فاطمه است
به مدحش از دل و جان هم که مایه بگزارم
نهایت سخنم ابتدای فاطمه است
تمام زندگی اش جلوه ای خدای نماست
کمال مدح خدا در ثنای فاطمه است
هزار حاتم تایی طلوع یک جلوه
ز بخشش و کرم دستهای فاطمه است
کسی اگر که دلش تنگ شد برای بهشت
نشانی اش درِ عصمت سرای فاطمه است
به وقت رزم اگر ذولفقار افاقه نکرد
سلاح اخر حیدر دعای فاطمه است
ز بعدِ جنگ و جرات ، قوم میدانند
دوای درد محمد صدای فاطمه است
به لحن یا ابتایش دل از نبی میبرد
نیاز کل مریضان شفای فاطمه است
اگر که یک نظر از روی مرحمت خواهی
نخست حب ولایت بهای فاطمه است
کبوتر دل هرکس که جلد بام علی است
مسیر پر زدنش در هوای فاطمه است
غزل شدست دخیلش چرا که آخر کار
شفاعت همه تحت لوای فاطمه است
- سه شنبه
- 16
- دی
- 1393
- ساعت
- 8:25
- نوشته شده توسط
- محمد
ارسال دیدگاه