ربيعِ اولين را روز هفده چون سحر آمد
ز پشت كوه ها خورشيد گر دون جلوه گر آمد
مسلّح شد سپاه خير و بهر جنگِ شر آمد
فراري گشت شام بردگي ، صبح ظفر آمد
ز شرق و غرب عالم از شگفتي ها خبر آمد
ديار ساوه را مي بود ، درياي خروشاني
كه آن را مي پرستيدند ، خلق از روي ناداني
چنين روزي مبارك خشك شد آن بحر در آني
نمكزاري عيان شد ،گشت باطل نقش شيطاني
به جايش در سماوه نهر آبي جلوه گر آمد
به ابليس لعين آن روزِ روشن ، شامِ تار آمد
به رويش بسته باب آسمان از كردگار آمد
در ايوان مدائن هم شكستي آشكار آمد
پريشان گشت خوابش ، شاهِ ايران بيقرار آمد
كسي كز او شود بتخانه ها زير و زبر آمد
ز ميلاد محمد ، انبيا خوشحال گرديدند
قريشي ها ز يمنش ، صاحب اجلال گرديدند
همه بت ها به خاك افتاده ، شاهان لال گرديدند
تمام سحر ها محكوم بر ابطال گرديدند
ميان چار اُمّ و هفت اَب از او اثر آمد
تمام انبيا بودند از اول بشير او
همه آزادگان باشند تا آخر اسير او
نديده است و نبيند ديده ي گردون نظير او
امير است و امير المؤمنين باشد وزير او
مبارك باد بر خيل بشر ، خير البشر آمد
مبارك يا بني آدم ! رسول نور پيدا شد
تمام معجزات انبيا از او هويدا شد
به دست حضرتش قانون عدل و داد امضا شد
عيان شد طلعتي كز آن منوّر طور سينا شد
جناب عقل كل ، هادي السّبل از دادگر آمد
احيد و ماحي و داعي،بشيراست اين نذيراست اين
شهيدو شاهدو حاشر، سراجي بس منير است اين
بسوي خلق ازخالق سفيراست اين سفيراست اين
ز پا افتادگان ، درماندگان را دستگير است اين
نخستين نور خلقت ، آخرين پيغامبر آمد 1
قريشي ، ابطحي ، مكي ، نبيّ مصطفي الامجد
خصالش جمله محمود و لسان حامد ، لقب احمد
اباالقاسم ، ابا الزهرا ، مقفّي ، مؤتمن ، اسعد
هم او مقصود از خلقت ، هم او آگاه از مقصد
سعادتمند آن كاو در پيِ اين راهبر آمد
الا ! اي آمنه ، نوزادي از گل بهتر آوردي
به جسمِ آفرينش جان ، به فرقش افسر آوردي
سرافرازان عالم را امام و سرور آوردي
ز درياي نبوّت ، در كف خود گوهر آوردي
مبارك باد ، اي بانو ! تو را نور بصر آمد
به دنيا آمد آن طفلي كه ختم المرسلين گردد
به او نازل ز حيّ فرد ، قرآن مبين گردد
امان بر كلّ هستي ، خلق عالم را امين گردد
ستون آسمان ، شاه زمان ، ماه زمين گ ردد
سرانگشتش ، دليل معجزِ شق القمر آمد
محمد آمد و دارد به كف منشور تقوا را
كند مهد عدالت شرق و غرب ملك دنيا را
به ياريّ علي او بشكند در كعبه بت ها را
هم اوگويد : پرستش ، خاص باشد حيّ يكتا را
زمان سجده بر بت هاي سنگ و چوب ، سر آمد
محمد آمد و اين مژده دارد بهر مادر ها
نمي گردند ديگر زنده سهمِ گور ، دختر ها
نبيّ مصلح آمد تا شوند اصلاح ، باور ها
كند تقديم دنيا مكتبش سلمان و بوذر ها
شب ظلم و ستم طي گشت و هنگام سحر آمد
محمد آمده ، ايثار و انفاق است فرمانش
بیاموزد به انسان معرفت ، آيات فرقانش
كه رنگ پوست نَبود برتري ، تقواست ميزانش
هزاران بار بادا جان شيرينم به قربانش
كز او در خرمن شيطانيان پيدا شرر آمد
شب بعثت شود نازل ز بام آسمان تاجش
ز اهل دل بَرد دل ماجراي شام معراجش
تمام مردمان ، امروز و فردايند محتاجش
بُود درياي رحمت ، جرم ها شويند امواجش
خوشا آنكس كه در اين بحر غفران غوطه ور آمد
الا ! اي (( ايزدي )) گشته نصيب الطاف دادارت
كه اف تاده است با پيغمبر و آلش سر و كارت
چه خوش باشدكه درمحشرشونداين خاندانيارت
چو گرديده است وقف عترت اطهار ، اشعارت
به كامِ جان ،كلامت خوشتر از شهد و شكر آمد
1 نبي مكرم (ص) فرمودند : خداوند مرا در تورات احيد خواند ، چون جسدهاي اُمّتم بر آتش حرام گرديده ؛ در زبور
ماحي خواند ، زيرا به سببِ من محو مي گرداند عبادت بت ها را ؛ حاشر خواند ، زيرا ز مان امت من به حشر متصل است ؛
مقفّي خواند، چون ازقفاي انبيا مبعوث شدم ؛ داعي خواند، چون دعوت كننده ام به دين خدا ؛ نذير خواند، چون مي ترسانم
به آتش هركه مرا نافرماني كند ؛ بشير خواند، چون بشارت مي دهم مطيعان خود را به بهشت و ...آن حضرت را القاب ديگر
در كتب آسماني مي باشد . رجوع كنيد به علل الشرايع ، خصال ، معاني الاخبار ، مناقب ، تفاسيرقرآن ، حيات القلوب و ...
شاعر : امیر ایزدی
- پنج شنبه
- 18
- دی
- 1393
- ساعت
- 10:8
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
امیر ایزدی
ارسال دیدگاه