تا خانه ی تو هست چرا در به در شدن
کم لطفی است سائل دست دگر شدن
وقتی کریم ها سر سفره نشسته اند
دیگر چرا معطل چندین نفر شدن
پروانه وقف کرده پرش را به پای شمع
پس راضی ام به حالت بی بال و پر شدن
ما را خریده ای, خودمانیم, واقعا
کاری نکرده ایم بجز درد سر شدن
جاروکشت نگشتم و دنبال جَلوَتم
اوج تقرب است همین رفتگر شدن
این دیده تاب دیدن خورشید را نداشت
شد قسمتم گدا و "غلام قمر" شدن
جا ماندم اربعین و فقط گریه میکنم
بر طالعم نوشته شده خونجگر شدن
حق میدهم جزع کنی و محتضر شوی
سخت است بین هلهله ها بی پسر شدن
شاعر : رضا قربانی
- سه شنبه
- 23
- دی
- 1393
- ساعت
- 13:6
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
رضا قربانی
ارسال دیدگاه