• جمعه 2 آذر 03

 علی اکبر نازک کار

شعر وفات حضرت معصومه (س) -( آفتاب این بار از مغرب طلوع کرده ببین )

3069
3

تقدیم به ساحت کریمه اهل بیت (ع)

آفتاب این بار از مغرب طلوع کرده ببین
از دیار ساوه آمد دختر شاه زمین

سوی قم آمد به استقبال او حور وملک
موسی خزرج شده خادم به اخت نور دین

خوش درخشیدی کریمه،بنت موسای غریب
اختران از نور روی تو خجل،نور مبین

ای فدای تو که بابایت فدایت گشته است
قبر تو مثل مزار فاطمه عرش برین

فاطمه هم عالمه هم شافعه بر روز حشر
جان زهرا دستهایم را بگیر ای بی قرین

آمدی اما دلت سرشار از درد فراق
آمدی جانم به قربانت ولیکن اینچنین

هم غم هجر پدر،هم دوری از موسی الرضا
هم غم نامردی ساوه تو را کرده حزین

مثل زینب از زمانه بسکه رنجیدی ولی
مثل زینب نه نگشتی بی کس و صحرانشین

خوش بحالت مردم قم دوست میدارند ترا
سرپناه و مامنت شد خانه اهل یقین
 
پر زشیعه یوده اطرافت پر از حب علی
با یهودیها نگشتی هم کلام و هم نشین
 
یادم آمد دختری کنج خرابه بی پناه
ازنوک پا تاسرش پر زبنفشه زار کین

بسکه نازش کرده باسیلی وباشلاق و نی
دیده هر شب خواب وحشتناک یک مرد لعین

فاصله بین هجای هر کلامش مانده است
جان من برگرد با..بابای بشکسته جبین
 
فاطمه در شهر شام و فاطمه در شهر قم
این یکی کنج خرابه، آن یکی والانشین

شاعر : علی اکبر نازک کار

  • چهارشنبه
  • 8
  • بهمن
  • 1393
  • ساعت
  • 19:57
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران