آمد به دنیا دختری،دردانه یکتا گوهری
با عصمت زهرایی وبا خلق وخوی حیدری
روشن شده بیت علی(ع) از شمس روی دلبری
شادان حسن(ع)،خندان حسین(ع)،زیرا که آمد خواهری
نام نکویش زینب و زینت برای حیدر است
از بهر خیر مقدمش،جبریل گویا بر در است
او بی معلم عالمه،الگوی صبر عالم است
ام المصائب مادر،اندوه ورنج وماتم است
قنداقه اش می گردد وچشمان او گریان بود
تا می رسد دست حسین (ع)،آرام ولب خندان بود
یعنی برادر جان حسین ،من بنده ی فرمان تو
در کربلا خواهم شوم جان اخا قربان تو
یا حضرت صاحب زمان تبریک ما را کن قبول
بنما شفاعت شیعه را در پیش زهرای بتول
شاعر : اسماعیل تقوایی
- شنبه
- 25
- بهمن
- 1393
- ساعت
- 7:47
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه