• پنج شنبه 1 آذر 03


غزلی در شهادت حضرت امام حسن عسکری (ع) -( مردِ جوان دارد وصیت می‌نویسد )

2944
4

 مردِ جوان دارد وصیت می‌نویسد
می‌گرید و ذکر مصیبت می‌نویسد
 
دنیا برای رحمت او جا ندارد
آه این غریب از رفع زحمت می‌نویسد
 
وقتی که شرح حال خود را می‌نگارد
انگار در توصیف غربت می‌نویسد
 
کاتب ندارد این امیر از بس که تنهاست
از درد خود در کنج خلوت می‌نویسد
 
غربت درِ این خانه را از پشت بسته است
محرم ندارد؛ جای صحبت، می‌نویسد
 
خمس و زکات شیعیان را می شمارد
سهم فقیران را به دقت می‌نویسد
 
در چند خط می‌گوید از حج و ثوابش
این بند را با اشک حسرت می‌نویسد
 
پیش از نمازِ واپسینش رو به قبله
از خاطراتش چند رکعت می‌نویسد
 
زندان به زندان با نماز و روزه و عشق
دربان به دربان درسِ عبرت می‌نویسد
 
حتی برای خشم شیرانِ درنده
با چشم‌هایش از محبت می‌نویسد
 
بعد از شکایت از جفای این زمانه
در سر رسید فصل غیبت می‌نویسد ـ
 
من زود دارم می‌روم اما میایم
با احتیاط از رازِ رجعت می‌نویسد
 
می‌نوشد آب و یاد اجدادش می‌افتد
با رعشه از آزار شربت می‌نویسد
 
سر را به پای طفل گندمگون نهاده است
بر طالعش حکم امامت می‌نویسد
 
فردا خلیفه بر درِ این خانه با زهر
از مرگِ او جای شهادت می‌نویسد
 
بازار سامرّا سیه‌پوش است و خاموش
بر سردرش از حفظِ حرمت می‌نویسد
 
با دست‌های کوچکش یک طفلِ معصوم
نام پدر را روی تربت می‌نویسد

شاعر : انسیه سادات هاشمی

  • شنبه
  • 2
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 11:55
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران