هر گه که یاد آرم زین آستانه مادر
گردد زدیده چون سیل اشکم روانه مادر
یاد آرم از صدای یا فِضّةُ خُذینِی
تا می کنم نظاره بر درب خانه مادر
بالله علیست مظلوم از روی توست معلوم
کز غربتش به صورت داری نشانه مادر
هنگام سوگواری در حین اشکبازی
دلجوئیت نمودند با تازیانه مادر
من حال جوجه ای را دارم که چند صیاد
کشتند مادرش را در آشیانه مادر
گوئی زدرد و محنت دستت نداشت قدرت
موی مرا نکردی امروز شانه مادر
لب بسته ای ز یا رب جای تو این دل شب
ریزد زچشم زینب اشک شبانه مادر
این خانه را که جبریل بوسیده در به تجلیل
آتش بر آسمان رفت از آستانه مادر
از گلشنت بماند تا لاله ای به دستم
ای کاش غنچه ی تو می زد جوانه مادر
تا روز حشر شاهد بر بیگناهی توست
خونی که ریخت قاتل ز آن نازدانه مادر
یاد غم تو عالم دارد هماره ماتم
از مرغ طبع (میثم) خیزد ترانه مادر
شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار
- یکشنبه
- 10
- اسفند
- 1393
- ساعت
- 7:49
- نوشته شده توسط
- محمد
- شاعر:
-
استاد حاج غلامرضا سازگار
ارسال دیدگاه