دل گرمی ایـن روزهایِ سرد، برگرد
ای سرخی گلهایِ خشك و زرد، برگرد
آسان ندارد بی تو هر چه سخت، بازا
درمان ندارد بی تو هر چه درد، برگرد
اَشكوْ اِلیْكَ از جهانِ خـالی از مـرد
بـا سیصد و بـا سیزده تا مـرد، برگرد
از عاشقی سرشارم و چون اهلِ كوفه
پُشتِ تو را خالی نخواهم كرد، برگرد
می آیی آن روزی كه شاید خاك باشم
تا پَر كِشم بر دامنت چون گَرد، برگرد
دنـبـالِ تـو در كوچـه هـایِ فاطمیه
حیران شدم چون عابری شبگرد، برگرد
ای دسـتِ قهارِ خـدا تـا كه بگـیری
كـفـاره ی سیـلیِ آن نـامرد، برگرد
زینب فقط می داند آن بَلوایِ كوچه
شب ها چه بر روزِ حسن آورد، برگرد
یك حرف می مـاند برایم یابن زهرا
بـرگرد جـانِ مـادرت بـرگرد، بـرگرد
شاعر : محمد بیابانی
- سه شنبه
- 12
- اسفند
- 1393
- ساعت
- 6:40
- نوشته شده توسط
- محمد
- شاعر:
-
محمد بیابانی
ارسال دیدگاه