رفتی مهربون من ، ماه آسمون من
می شه شمع تربتت ، چشم نیمه جون من
کشیدي رنج بی حسابی ، حالا شاید آروم بخوابی
چادرت رو بغل میگیرم ، دارم از دلتنگی می میرم
« مادرم، واي مادرم ، مادرم، مادر بی حرم »
تنگه دل براي تو ، براي صداي تو
دلا رو آتیش زده ، داغِ روضه هاي تو
خیره میشیم با قلب خسته ، به یه گوشوارة شکسته
جمع می شیم پشت درِ خونه، خونِ رو در روضه م یخونه
« مادرم، واي مادرم ، مادرم، مادر بی حرم
شاعر : یوسف رحیمی
- پنج شنبه
- 14
- اسفند
- 1393
- ساعت
- 13:24
- نوشته شده توسط
- محمد
- شاعر:
-
یوسف رحیمی
ارسال دیدگاه