• دوشنبه 3 دی 03


اشعار فاطمیه (زمینه) -( اشک خجالت ، بالاي قبرت )

2388
3

اشک خجالت ، بالاي قبرت
میریزه حالا از چشايِ من ، فاطمه جان
که این امانت، چه جوري برگشت
این غصه میمونه براي من ، فاطمه جان
دیگه کوچه رنگ غم داره ، اي آسمون
دیگه بی سحر میشه شبهام ، اي بینشون
بمیرم که رفتی آخرش ، قامت کمون
هنوزم تو خونه ، میپیچه بوي تو
مگه یادم میره ، زخم پهلوي تو
رفتی و حالا ، شده یا زهرا
کار چشاي نیمه جون من ، اشک افشونی
روز و شب من ، بعد تو اشکه
بگو چیکار کنم با این آه و ، این دلخونی
حال و روز غربت من رو ، کن تماشا
توي شهر بی وفایی ها ، موندم تنها
بی تو اي پناه من! حیدر ، افتاد از پا
شده کار حسین ، بعد تو اشک و آه
قرار ما باشه ، گوشۀ قتلگاه

شاعر : محمدرضا رضایی

  • پنج شنبه
  • 14
  • اسفند
  • 1393
  • ساعت
  • 14:13
  • نوشته شده توسط
  • محمد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران